نام برنامه : صعود زمستانه قله سبلان

مدت زمان اجرا : 4 روز از تاريخ 21 / 12 / 91 الي 25 / 12/ 91

مكان : اردبيل . مشكين شهر . روستاي شابيل

درجه : كوهنوردي سنگين زمستانه

نفرات شركت كننده : حسين عليرضايي .سجاد علي آبادي

تيم همنوردان تبريزي : آقايان  صمد پيوند. نيما احدي. وحيد رزاقي. صمد صمدي مسجد و محمد محمدي

سبلان آتشفشانی خاموش است که شکل تقریبا مخروطی دارد و اکثرا از برف و یخ پوشیده شده است و چشمه های آب گرم و سرد معدنی فراوانی دارد و در حقیقت بلندترین کوه استان های آذربایجان غربی و شرقی محسوب می گردد. کوهستان عظیم وآتش فشان سبلان که به زبان آذری ساوالان خوانده می شود. به شکل مخروط زیبائی است و دهانه آتش فشان خاموش آن در حال حاضر به صورت دریاچه ای در آمده است. اطراف این دریاچه در تمام سال پوشیده از برف و یخ است. قله اصلی یا آتش فشان آن به نام سلطان ساوالان بلندترین نقطه آذربایجان و پس از دماوند بلندترین قله ایران است.  در دامنه های سبلان چشمه های فراوان آب گرم وآب سرد معدنی وجود دارد از جمله موئیل سویی ، شابیل ، قوتورسویی و ...که در فصول مختلف مورد استفاده اهالی مشکین شهر وگردشگران قرار می گیرد. در بالای قله سبلان حفره ای وجود دارد که دهانه آتش فشان سبلان بوده است و امروزه به صورت دریاچه ای در فصل گرم ظاهر می شود.سبلان با رودها ، یخچالهای دائمی و طبیعت بکر ، نمونه ای است از هنر بی همتای خلاق آن .این کوه بنا به راوایات محل عبادت زرتشت ، پیامبر ایران باستان ، و جولانگاه بابک خرمدین بزرگمردي كه عليه استبداد عباسيان شورش نموده است .

بابك خرمدين


گزارش برنامه

پس از شركت در همايش سراسري صعود به قله جام سهند مترسد فرصتي بوديم كه در اسفند ماه صعود دماوند را در دستور كار خود قرار دهيم كه متاسفانه شرايط غير منتظره جوي و بارشهاي پياپي فرصتي جهت اين تلاش را به ما نداد. در حالي كه اخرين ماه فصل زمستان رو به پايان بود و ازوجود هواي مناسب در دماوند نا اميد شده بوديم . دوست خوبم سجاد پيشنهاد صعود به سبلان را مطرح كرد و با تماس و هماهنگيهاي انجام گرفته با چند تن از دوستان تبريزي و چك كردن سايتهاي هواشناسي چند روزي هواي سبلان را نيمه ابري و صاف  ديديم و با تاييد دوستان تبريز .ظهر چهار شنبه  با خودروي سواري كرمان را به مقصد تهران ترك گفتيم . شب را در كرج استراحت كرده و سپس روز بعد به دليل داشتن وقت كافي از جاده شمال به سمت اردبيل حركت نموديم . پس از عبور از شهر زيباي رشت به شهر فومن رسيده استراحت كوتاهي كرده و از سوغاتي اين شهر كه كلوچه بسيار خوشمزه اي بود با چاي ميل كرديم .

به سمت آستارا حركت ميكنيم . چند ساعتي را جهت نهار در استارا توقف كرده و از ساحل زيباي اين شهر بازديد كرده و پس از قدم زدن كنار ساحل و قايق سواري تا نزديكي مرز  ارامش خاصي پيدا ميكنيم.

عصر هنگام به سمت اردبيل و سپس مشكين شهر حركت ميكنيم د مشكين شهر به ديدار دوست بسيار خوبمان آقاي علي كريمي كه به حق نمونه اي بارز.  از مردم با  صفا و صميميت و مهمان نواز اذربايجان ميباشند رفتيم و شام را با ايشان صرف و با راهنمايي ايشان به سمت شهرستان لاهرود و سپس ابگرم شابيل حركت ميكنيم . اواخر شب به ابگرم شابيل رسيديم و در انجا دوستان بسيار محترم و خوش برخورد.اتاقي به ما دادند و شب را در انجا استراحت نموديم . صبح روز بعد پس از ملحق شدن پنج دوست ديگرمان از تبريز و صرف صبحانه ساعت ده به سمت حسينيه يا پناهگاه حركت مينماييم هوا نيمه ابري و سرعت باد 15 ميباشد. 

پس از ساعتي حركت يكي از دوستانمان آقا محمد در ناحيه پا احساس ناراحتي ميكند و پس از چك كردن ان . سرپرست محترم برنامه آقاي صمد پيوند ادامه مسير را به صلاح  ايشان ندانسته و خودشان نيز با محمد به سمت پايين باز ميگردند و سرپرستي را به ديگر دوست با تجربه و خوبشان آقاي احدي ميسپارند . كمي دلگير ميشويم كه افتخار صعود با دو تا از همنوردانمان را از دست داديم . ولي ناگزير بايد ادامه دهيم تيم پنج نفره ما حركت كرده و پس ازچهار ساعت پيمايش حسينه نمايان مشود مختصر خوراكي خورده حركت كرده و پس از گذر از شيب تند زير پناهگاه و پس از شش ساعت پيماش به پناهگاه رسيدم . 

به دليل سرماي هوا چادرها را داخل جانپناه علم كرده و پس از صرف شام و اماده كردن كوله روز بعد . زودتر به كيسه خوابها خزيده و استراحت ميكنيم . صبح روز بعد ساعت شش صبح تيم پس از صرف صبحانه كامل به سمت قله حركت مينمايد مسير اكثرا داراي شيب تند همراه برفكوبي و گاها جاهايي برف يخ زده كه احتياج به كوبيدن نوك كفش جهت فرو رفتن در برف بود. در بعضي نقاط به خصوص نزديكي سنگها گاها تا كمر در برف فرو ميرفتيم كه ما به شوخي اسمش رو تله گذاشته بوديم. پس از دو ساعت باد تندي شروع به وزيدن گرفت و اين سختي صعودمان را بيشتر ميكرد .    

در تمامي طول مسير بر فراز سنگها پرچمهايي جهت راهنمايي مسير قله قرار داشت و سنگهاي زيبا با اشكال و نامهاي مختلف در مسير ستودني بود.پس از پنج و نيم ساعت به سنگ بزرگ محراب رسيديم . كه سنگ مقدسي براي زردشتيان ميباشد و معتقدند كه اين كوهستان محل عبادت زردشت پيامبر ايران باستان ميباشد . هر ساله تعداد زيادي زردشتيان براي اداي احترام و عبادت به هر سختي و مشقت خود را به اين مكان ميرسانند و به گفته دوستان بيشتر انها از يزد و كرمان كه داراي زردشتي بيشتري ميباشد ميايند و گاها چند روزي را در انجا ميمانند. يا تلقين بود يا واقعت پس از ديدن سنگ محراب انر‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍زي بيشتري در تن خستمان دميده شد. ايا اينجا ميعاد گاه پدرانمان بوده؟

  به سمت قله حركت كرديم و پس از نيم ساعت ودر مجموع بعد از  شش و نيم ساعت كوهنوردي سنگين به قله و درياچه زيباي سبلان رسيديم و براي دومين بار در اين سال پرچم پر افتخار كرمانيها در يكي ديگر از قلل خطه سر افراز اذر بايجان به احتزاز در امد. درياچه كالا يخ زده و بيشتر ان نيز پوشيده از برف است . چند دقيقه اي را مبهوت زيبايي ان ميشويم . سرعت باد در ان مكان كمتر است . بر روي درياچه يخ زده كه يخ خيلي قطوري هم داشت قدم زده و دور تا دور ان را پيمايش ميكنيم.

انقدر محيط زيبا بود كه دل كندن از ان سخت است و براي اولين بار با وجود خستگي مدت يك ساعت و نيم سر قله و در كنار درياچه شگفت انگيز آن ميمانيم.

  

سپس بعد از گرفتن چند عكس يادگاري  به سمت پناهگاه  و حسينيه بر ميگرديم .سه ساعت بعد در پناهگاه هستيم نهار مختصري را به سرعت خورده و به سمت ابگرم حركت ميكنيم اوايل تاريكي هوا ساعت شش به محل ابگرم ميرسيم . كوله ها را ماشين گذاشته و بعد از تعويض لباسها تن خسته خودمان را به استخر ابگرم ميسپاريم . واقعا لذتي وصف نا شدني وجودمان را فرا ميگيرد و انگار  تمام  خستگيمان از بين رفته جان تازه اي گرفتيم .

وقت وداع  با دوستانمان  فرا رسيده بعد از خداحافظي  به سمت لاهرود حركت ميكنيم سخت است دل كندن از كوهستان زيباي اين منطقه بكر ولي ناگزيريم. به سمت لاهرود حركت ميكنيم و پس از صرف شام در انجا به سمت تهران باز ميگرديم . رانندگي را با دوست خوبم سجاد به صورت شيفتي و دو ساعت يكبار انجام ميدهيم و بعد از استراحتي كوتاه در تهران عصر رو ز بعد به كرمان ميرسيم و خرسند و راضي از اجراي برنامه اي خوب و رسيدن به اهدافمان و كسب تجارب جديد.   فعاليتهاي كوهنورديمان را در سال نود و يك به پايان ميرسانيم و مهيا ميشويم كم كم به پيشواز بهارو سال جديد برويم تا ببينيم سرنوشت و تقدير در سال جديد چه چيزي را برايمان رقم زده .

با تشكر از دوست خوب و همراه و همنورد هميشگي ام سجاد علي آبادي

  و تشكر ويژه  از همنوردان خوب تبريزي و مردم خوب و مهمان نواز تبريز . اردبيل و مشكين شهر و ....

نويسنده گزارش : حسين عليرضايي